پرسپوليس و استقلال در ترازوي فني


 

نويسنده:فرزاد حبيب الهي




 

شروع خوب پرسپوليس، پايان خوش استقلال
 

تيم علي دايي در نيمه اول معمولاً با تمرکز بهتري بازي مي کند و در دقايق پر التهاب نيمه دوم به مشکل مي خورد. 3 بار از دست دادن برتري در دقايق پاياني مسابقه خبر از «اضطراب در اجرا» در تيم پرسپوليس مي دهد. دايي براي حفظ تمرکز تيمش در حد مطلوب بايد اول واکنش هاي خودش کنار زمين را کنترل کند. در اين صورت مديريت مسابقه از سوي او بهتر انجام خواهد شد. استقلال در روند اوليه بازي دچار مشکل است اما واکنشي که به ضربه خوردن نشان مي دهد، مطلوب است. آن ها چند بار در دقايق پاياني، موفق شدند به بازي برگردند. به طور کلي هر دو سر مربي در مديريت مسابقه دچار مشکل هستند و هنوز نتوانسته اند ثبات رفتاري ــ فني را در روند کاري تيمشان جا بياندازند.

کوچينگ جريان بازي
 

هر دو مربي در جريان بازي مهارت تصميم گيري شان بر اساس شرايط مسابقه خوب است. دايي با وجود تجربه نه چندان زياد در مربيگري، روي نيمکت هاي مهم تري در مقايسه با مظلومي نشسته و شرايط سخت تري را به عنوان سرمربي تجربه کرده است. حتي پس از برکناري از تيم ملي نيز بيشتر تصميمات کلي دايي مثل دعوت نکردن از علي کريمي، مورد انتقاد قرار مي گرفت نه کوچينگ جريان بازي و تعويض هايش. پرويز مظلومي هم نشان داده بازي خوان خوبي است و مي تواند در نيمه دوم جريان بازي را تغيير دهد. فاصله دو مربي در اين آيتم چندان زياد نيست، هر چند هر مربي بزرگي هم ممکن است در يک بازي خاص خطايي بزرگ مرتکب شود.

پلان «ب» پرسپوليس
 

پرسپوليس در صورت عقب افتادن دچار مشکل بزرگي خواهد شد چون پلان «ب» کارسازي ندارد که اين ضعف بر مي گردد به بد بسته شدن تيم. اگر حريف پرسپوليس جلو بيفتد و رو به دفاع فشرده بياورد و کانال هاي عمقي را ببندد، آن وقت پرسپوليس در حالي مجبور است به نفوذ از کانال هاي کناري و ارسال هاي بلند رو بياورد که در خط حمله برعکس چند فصل گذشته سرزن خوبي ندارد و اگر محمد نوري يا کريم باقري هم نتوانند توپ هاي هوايي را قطع کنند، زهر هجومي پرسپوليس به حداقل ممکن خواهد رسيد. به خصوص در داربي تهران تيمي که در ثلث پايان زمان مسابقه عقب باشد، بايد روي طراحي از کناره ها و استفاده از توپ هاي بلند توانايي زيادي داشته باشد چون شرايط بازي هميشه طوري است که تيمي که جلو افتاده، پر تعداد و فشرده دفاع مي کند. پرسپوليس قطبي 3 بار در دقايق پاياني داربي، با فشار از کناره ها و ارسال هاي بلند، شکست را به تساوي تبديل کرد. اگر پرسپوليس در نيمه دوم عقب باشد، کارش بسيار سخت خواهد بود. در صورت جلو افتادن اما، دايي اولين کاري که مي کند، وظيفه دفاع کردن را به سپرهاي کناري خط سومش محول خواهد کرد. فشنگچي (علي عسگر) و هادي نوروزي بار دفاعي چنداني ندارند و با توجه به اين که استقلال در صورت عقب افتادن تمرکزش را روي حرکت از کناره ها خواهد گذاشت، دايي به فکر تقويت کار دفاعي در مناطق کناري خواهد بود. در صورت تشديد فشار استقلال از کناره ها، شيث هم ممکن است به دفاع راست برود و يک مدافع مياني به ترکيب پرسپوليس اضافه شود تا قدرت واکنش اين تيم روي توپ هاي هوايي افزايش پيدا کند.

پلان «ب» استقلال
 

دست پرويز مظلومي براي اعمال تغييرات هجومي در صورت عقب افتادن بازتر است. او مي تواند مبعلي را به سمت راست متمايل کند و با ايجاد برتري عددي در اين جناح، فرصت ارسال هاي بلند را براي ايمان ايجاد کند. در اين شرايط ميداوودي، برهاني و مجيدي مي توانند در محوطه جريمه پرسپوليس روي توپ هاي اول واکنش نشان بدهند و پشت سر آن ها جباري هم ريباندر خوبي است که مي تواند موج دوم حمله استقلال را بازسازي کند. استقلال در صورت جلو افتادن نيز نيروهايي دارد که گرايش دفاعي تيم را تقويت کنند. اگر آن ها با 3 مدافع مياني و 2 پيستون بازي کنند، بعد از جلو افتادن مظلومي مي تواند 2 پيستونش را تا عرض مدافعان مياني عقب بکشد و از بين جباري و مبعلي که توان دفاعي پاييني دارند نيز يک نفر جاي خود را به هافبکي با گرايش دفاعي بدهد تا استقلال عملاً يک قلعه 6 نفره در دفاع بسازد، قلعه اي که پرسپوليس را مجبور به ارسال از کناره ها کند. جايي که تيم دايي دچار ضعف است.

سازمان دفاعي
 

مظلومي بارها سيستم تيمش را تغيير داده و تغييرات را نيز از عقب زمين آغاز کرده و از 3ــ3ــ4 و 2ــ4ــ4 به 2ــ 5 ــ3 رسيده است. همين نشان مي دهد که سرمربي استقلال از نحوه دفاع کردن تيمش و به خصوص از خط دفاع تيم خود راضي نيست. چه از نظر دفاع فردي و چه سيستم دفاعي. وضعيت پرسپوليس در اين آيتم بهتر است. دايي حداقل تغييرات سيستمي را در تيمش اعمال کرده و در خط دفاع نيز تنها با تغيير نفرات پيش رفته است. به طور کلي ثبات در سازمان دفاعي مي تواند در يک پروسه چند ماهه بازدهي تيم را بالا ببرد.

مناطق کليدي
 

علي دايي سعي مي کند با حملات همگرا از کناره ها، به کمک نوروزي يا فشنگچي (علي عسگر) و شيفت شدن رضايي و نوري ضربات آخر را وارد کند و مظلومي ترجيح مي دهد با محوريت حرکات جباري و مبعلي در يک سوم مياني، فضاي حرکت را براي ميداوودي و مجيدي ايجاد کند. براي پرسپوليسي ها مناطق 10،9،7 و 12 يعني مناطق کناري در زمين استقلال، منطقه هاي کليدي در فاز حمله هستند و براي استقلال مناطق 8 و 11 يعني مناطق مرکزي و قلب دفاع پرسپوليس، جاهاي کليدي محسوب مي شوند که بيشتر پاس هاي کليدي بايد از مناطقه 8 توسط جباري يا مبعلي براي مجيدي و ميداوودي صادر شود.

بازه زماني کليدي
 

به چند دليل بايد 15 دقيقه پاياني را کليدي ترين بازه زماني داربي بدانيم . اول اين که تجربه و آمار نشان داده ــ به خصوص در چند سال اخير ــ احتمال به ثمر رسيدن گل در اين بازه زياد است به خصوص اگر در آن دقايق نتيجه مساوي نباشد. چون در اين شرايط تيمي که جلوست، روبه دفاع همه جانبه مي آورد و بازي از فرم خارج خواهد شد تا جايي که نه تنها احتمال به بار نشستن حملات همه جانبه تيم عقب افتاده زياد است، که احتمال اشتباه کليدي يکي از نيروهاي تيم دفاع کننده نيز به اوج خواهد رسيد. از سوي ديگر آمار گل هاي خورده پرسپوليس در دقايق پاياني اين فصل و بازگشت هاي استقلال به بازي در دقايق پاياني نشان مي دهد از دقيقه 75 تا 90 شايد اتفاقات بزرگي در داربي رخ دهد.

«يک مقابل يک» و هنر فردي
 

پرسپوليس در خط دوم مازيار زارع و تياگو را دارد که از نظر تکنيکي در سطح خوبي قرار دارند و جلوي آن ها محمد نوري يک بازيکن دريبل زن و خط شکن است که پاس هاي کليدي را خوب مي دهد. سپرهاي کناري پرسپوليس هم در «يک مقابل يک» ها خوب عمل مي کنند اما استقلال از نظر تکنيکي شرايط نسبتاً بهتري دارد. مبعلي، جباري، ميداوودي و فرهاد مجيدي در موقعيت هاي يک مقابل يک خيلي توانا هستند و در مسابقه اي که بيش از حرکات ترکيبي، هنرهاي فردي در فضاهاي فشرده کارساز بوده، اين بار هم استقلال شانس بيشتري در باز کردن گره بازي با تکنيک چند بازيکن ياد شده دارد. علي دايي ترجيح مي دهد مالکيت توپ تيمش در زمين حريف را بالا ببرد تا فرصت انجام حملات متمرکز را به استقلال ندهد.

سرعت فردي و تيمي
 

در بحث سرعت فردي و تيمي، وضعيت پرسپوليس بهتر است. اگر غلامرضا رضايي به بازي برسد، مثلث نوروزي، فشنگچي (علي عسگر) و رضايي بار ديگر روي سرعت با توپ و بدون توپ خود براي استقلال مشکل ايجاد خواهند کرد. حضور محمد نوري در ميانه ميدان، يک لوزي از اين 4 نفر مي سازد و ريتم حرکتي اين لوزي با تک پاس هاي نوري تندتر خواهد شد. استقلال در اين زمينه توان پرسپوليس را ندارد و اگر دايي مي تواند با حملات سريع و حداقل تعداد پاس ها در زمين حريف به موقعيت برسد، در مقابل مظلومي ترجيح مي دهد با اجراي حملات متمرکز و پاس هاي پر تعداد، تيمش را به اطراف محوطه جريمه پرسپوليس برساند.

سرعت تند انقباض، قدرت کند انقباض
 

در مبحث سرعت فردي، يک موضوع ديگر هم مطرح مي شود. اين که بازيکنان سرعتي مثل فشنگچي، نوروزي و رضايي معمولاً عضلات تند انقباض بيشتري دارند تا عضلات کند انقباض. به اين مفهوم که حرکات سرعتي و انفجاري را خوب انجام مي دهند اما در مقايسه با بازيکني که ايستايي بيشتري دارد، زودتر انرژي و توان شان تخليه مي شود و بازدهي شان از اواسط نيمه دوم به بعد کاهش مي يابد. يکي از دلايلي که پرسپوليس در اين فصل در دقايق پاياني راحت گل مي خورد، همين مسأله است. نيروهاي هجومي پرسپوليس نمي توانند در دقايق پاياني دفاع را از جلو شروع کنند و به حريف راحت اجازه پيشروي مي دهند. به عبارتي ديگر پرسپوليس اگر در نيمه اول يا اوايل نيمه دوم به گل نرسد، کار سختي براي نتيجه گرفتن دردقايق پاياني دارد. استقلال اما از اين نظر شرايط بهتري دارد؛ تيم مظلومي مثل پرسپوليس تند انقباض نيست و استقامت فردي و تيمي استقلال به مراتب بالاتر از پرسپوليس است؛ به خصوص در ميان نيروهاي تهاجمي.

ضربات ايستگاهي
 

استقلال روي ضربات کاشته توان بيشتري دارد. آن ها چند بار روي اين ضربات به گل رسيده اند که شايد مهم ترين اين گل ها در کرمان به ثمر رسيد؛ گلي که روي ارسال مبعلي و ضربه سر منتظري، استقلال را از شکست نجات داد. پرسپوليس در خط حمله مهره بلند زن ندارد. تيم مظلومي روي ضربات کاشته مستقيم، ميداوودي و مبعلي را دارد که از بهترين کاشته زنان ايران محسوب مي شوند و روي ضربات غير مستقيم نيز ارسال هاي مبعلي و توان واکنش مدافعان مياني استقلال و ميداوودي و حتي مجيدي مي تواند براي پرسپوليس دردسر ساز شود. پرسپوليس اما هم ارسال کننده اي در حد مبعلي ندارد و هم تعداد بلند زن هايش در حد استقلال نيست. بنابراين در اين آيتم بايد رأي به برتري کلي استقلال بدهيم.
منبع: تماشاگر، شماره 026